عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشقم و آدرس golai.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 202
:: کل نظرات : 68

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 12
:: باردید دیروز : 2
:: بازدید هفته : 15
:: بازدید ماه : 184
:: بازدید سال : 5153
:: بازدید کلی : 31865

RSS

Powered By
loxblog.Com

پنج شنبه 1 فروردين 1392 ساعت 22:29 | بازدید : 393 | نوشته ‌شده به دست goli | ( نظرات )

گاهی یک ها، دنیا را زیرو رو می کنند.
می شود تنها با یک محبت، عشق را برای دنیا معنا کرد
تنها با یک بخشش، تمام هستی را از آن خود کرد
با یک گذشت، نفرت ها را به دوستی ابدی مبدل کرد
و تنها با یک لبخند در قلب ها جاودانه شد


اما تو ای مهربانم!
میدانی! وقتی لبخند بر لبانت نقش می بندد،
دنیا دیگر، برایم معنایی نمی یابد.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پنج شنبه 1 فروردين 1392 ساعت 22:23 | بازدید : 370 | نوشته ‌شده به دست goli | ( نظرات )

بعضی آدما خطای دیدن ، آدم نیستن !
.

.

آهااااای غریبه :
از اون دیوار ترک خورده و کوتاه رفاقت فاصله بگیر ، بارها به روی من ریخته است !
.
.
به بعضی ها باید گفت :
عزیزم من پین کد نیستم که بهت سه بار فرصت بدم
.

.

.
به ندرت پیدا میشن آدمایی که بهشون محبت کنی و بعدش پشیمون نشی !!!

.

.
خیلی وقتها خیلی دیر آدمهای اطرافت را میشناسی …
آونوقت تازه یاد میگیری به خیلی ها بگویی “لطفا جلوتر نیا”

.

.
ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﮐﻪ بعضی ﺁﺩﻣﺎﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ ﺩﻟﭽﺴﺐ ﺗﺮﻣﯿﺸﻪ


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پنج شنبه 1 فروردين 1392 ساعت 18:47 | بازدید : 406 | نوشته ‌شده به دست goli | ( نظرات )


آدمی را دیدم که
 با سایه ی خود درد دل میکرد
 چه رنجی می کشد وقتی
 هوا تاریک است...

حکایت رفاقــ ـــت من با تــــو
حکایــ ـــت قهــ ـــوهـ ایست
ک امروز ب یـــآد تـ ـــو
تلخ تلخ نوشیدمــــ !
کهـ بـ ـا هر جــ ــرعه
بسیــ ـار اندیشیدم ک این طـ ـعمـــ را دوسـ ـت دارم یا نـــ
و آنقـ ـــدر گیــ ــــــــر کردم بین دوست داشـــتن و نداشتنـــ
ک انتظار تمام شدنــــش را نداشــ ــتم
و تمام ک شــ ــد فهمیدم
بـــــــــــــاز هم قهوه میخواهم !
حتی تلـ ـخ تلـ ــخ !


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 30 اسفند 1391 ساعت 9:39 | بازدید : 363 | نوشته ‌شده به دست goli | ( نظرات )

دل را از پیله ی قهرش بیرون خواهم کشید

واژه ها را از خواب فراموشی بیدار خواهم کرد

دسته گلی از یاس و باران برایت خواهم چید

نقش لبخندرا بر چهره ی زیبایت خواهم پاشید

تا برایت پیام شادباشی بنویسم

نوروز مبارک


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 29 اسفند 1391 ساعت 20:26 | بازدید : 529 | نوشته ‌شده به دست goli | ( نظرات )

من سکوت خویش را گم کرده ام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه می پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
ای سکوت ای مادر فریاد ها
ساز جانم از تو پر آوازه بود
تا در آغوش تو ، راهی داشتم
چون شراب کهنه شعرم تازه بود
در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یاد ها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریاد ها
گم شدم در این هیاهو گم شدم
تو کجایی تا بگیری داد من
گر سکوت خویش را می داشتم
زندگی پر بود از فریاد من فریدون مشیری


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 29 اسفند 1391 ساعت 20:13 | بازدید : 396 | نوشته ‌شده به دست goli | ( نظرات )

جان میدهم به گوشه زندان سرنوشت
سر را به تازیانه او خم نمیکنم!
افسوس به دوروزه هستی نمیخورم
زاری بر این سراچه ماتم نمیکنم...
ای سرنوشت مرد نبردت منم بیا!
زخمی دگر بزن که نیافتاده ام هنوز
شادم از این شکنجه خدا را،مکن دریغ
روح مرا در آتش بیداد خود بسوز !
ای سرنوشت،هستی من در نبرد توست
بر من ببخش زندگی جاودانه را!
منشین که دست مرگ زبندم رها کند فریدون مشیری


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 29 اسفند 1391 ساعت 20:1 | بازدید : 474 | نوشته ‌شده به دست goli | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 28 اسفند 1391 ساعت 15:10 | بازدید : 477 | نوشته ‌شده به دست goli | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 28 اسفند 1391 ساعت 14:34 | بازدید : 706 | نوشته ‌شده به دست goli | ( نظرات )

پيامك هاي عاشقانه

دلم از عشق سهم کمي داشت / برايم با تو بودن عالمي داشت . . .

http://www.dl.yekmobile.com/yekmobile/5/sms-love-2010.jpg
از جرم عشق گر پيش کسي راهم نيست

يارب تو آگاهي که محبت گناه نيست . . .


در دردها دوست را خبر نکردن ، خود يک نوع عشق ورزيدن است . . .


وقتي درختي ميسوزد ، دودش را همه ميبينند

ولي اگر دلي بسوزد ، هيچکس سوختن آنرا حس نميکند . . .



خوشا دردي که درمانش تو باشي / خوشا راهي که پايانش تو باشي

خوشا چشمي که رخسار تو بيند / خوشا ملکي که سلطانش تو باشي . . .

* * * * * *
عشق صداي سازگار است و بلاي ماندگار . . .

* * * * *
تقديم به کسي که رفت و مرا در آغوش تنهايي ، تنها گذاشت . . .
* * * * * *
محبت بر خلايق انتهاي سادگيست / مردي و مردانگي آخرش آوارگيست . . .

* * * * *
کاش پرده ميدانست تا زماني که پنجره باز است ، فرصت پرواز دارد . . .

* * * * * *
آرام بخوان ، چون اهسته نوشتم / با دل بخوان ، چون با دل نوشتم

دوستت دارم . . .
******
تو صميمي تر از آني که دلم ميپنداشت / دل تو با همه آينه ها نسبت داشت

تو همان ساده سرسبز نجيبي که / خدا در ميان دل پاکت ، صدف آينه کاشت . . .

* * * * * *
با عشق دوست ماند و با يار بيقراري / از دوست درد ماند و از يار يادگاري . . .

* * * * * *
خواهم که سري باشم ، تو تاج سرم باشي / تا خاک رهي باشم ، تو رهگذرم باشي . . .

* * * * * *
نام تو را تا ميبرم قلبم غريبي ميکند / چشم انتظاري در دلم ، درد عجيبي ميکند . . .

* * * * * *
من اگر کسي رو داشتم ديگه در به در نبودم / با غم غربت و اندوه ديگه همسفر نبودم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 27 اسفند 1391 ساعت 20:15 | بازدید : 528 | نوشته ‌شده به دست goli | ( نظرات )

روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد...
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ ...
هر چه دشنام از لب خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد ...
خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت سهراب سپهری

 


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1