آدمی را دیدم که
با سایه ی خود درد دل میکرد
چه رنجی می کشد وقتی
هوا تاریک است...
حکایت رفاقــ ـــت من با تــــو
حکایــ ـــت قهــ ـــوهـ ایست
ک امروز ب یـــآد تـ ـــو
تلخ تلخ نوشیدمــــ !
کهـ بـ ـا هر جــ ــرعه
بسیــ ـار اندیشیدم ک این طـ ـعمـــ را دوسـ ـت دارم یا نـــ
و آنقـ ـــدر گیــ ــــــــر کردم بین دوست داشـــتن و نداشتنـــ
ک انتظار تمام شدنــــش را نداشــ ــتم
و تمام ک شــ ــد فهمیدم
بـــــــــــــاز هم قهوه میخواهم !
حتی تلـ ـخ تلـ ــخ !
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0